سلام به همتون
خدا وکیلی جون خودم و خودت و سعید دلم خیلی برا بچه ها تنگیده
امتحانا تموم شد و مثلا راحت شدیم 
ولــــــــــــــــــی خدا رحم کنه اسیر یه جونور شدیم پروژم باهاشه 
اقا همش یا مشغول خوردن صبحونه هست یا چای، یا تو اتاق این و اوون پلاسه 
خاک تو سر بعضیا که شانس دارن و با مستوفی افتادن 
ما باید مثله سگ ( البته بلا نسبتمون ) جون بکنیم
نظرات شما عزیزان:
|